نوشته شده توسط :

 


برای حمایت از ما و کسب درآمد کلیک کنید

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 456
|
امتیاز مطلب : 148
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
تاریخ انتشار : سه شنبه 13 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 


برای حمایت از ما و کسب درآمد کلیک کنید

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 371
|
امتیاز مطلب : 157
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 


برای حمایت از ما و کسب درآمد کلیک کنید

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 409
|
امتیاز مطلب : 150
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : سه شنبه 10 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 این روزها قیمت پراید طوری شده که صاحبانش حتی در خوابهای رنگی دم صبح هم نمیدیدند اینگونه در عرض یکماه، سرمایهدار(!؟) شوند؛ چند سکانس اتفاقی را با هم مرور کنیم.


سكانس اول:
خب پسرم! درست كه تموم شده، سربازي هم كه رفتي...پرايد رو هم كه ثبت نام كردي، ديگه بايد برات آستين بالا بزنم...
- پسر، كمي سرخ و سفيد ميشود و نگاهش در افق شيرين ميشود و پنجره باز همسايه روبرويي در ذهنش نقش ميبندد.

سكانس دوم:

- خب آقا داماد چكارهاس؟
- يه پرايد داره، گذاشته بانك، سودشو ميگيره.
- احسنت...بعد از ظهر ها چي؟! كار جوهر مرده.
- بعله. عصرها هم ميره تو اينترنت منتظر باز شدن سايته تا پرايد ثبت نام كنه...
- آفرين. من ديگه سوالي ندارم، بهتره خودشون برن با هم حرف بزنن...

سكانس سوم:
- كبري خانوم جون! ديروز مهمون خارجي داشتين؟
- آره صغري خانوم جون. پسر خواهرم تازه از آلمان برگشته...
- يه اسفندي چيزي دود ميكردي، مردم چش ندارن ببينن كه. طرف از خارج كه اومده، مجرد و خوش برو رو هم كه هست، پرايد هاچ بك هم كه داره...
- دست رو دلم نذار كه خونه! يعني از ثانيه اي كه اينا پاشون رو گذاشتن تو محل تا وقتي رفتن، دلم مث سير و سركه مي جوشيد...



سكانس چهارم:
(مرد غمگين و شكسته، گوشه پاركينگ آپارتمان كز كرده است. زن آرام به او نزديك ميشود. مرد آهي ميكشد و از جا بلند ميشود و با حسرت دستي بر سروروي ماشينش ميكشد. او يك زانتياي مشكي دارد)
- اگه دست من بود هيچوقت نميفروختمش...
زن: خدا بزرگه بعدا دوباره يكي ميخري... مهم اينه كه قرض مردمو بدي!
- لعنت به اون شب باروني...اگر زمين خيس نبود، اصلا بهش نميخوردم. حالا بايد ماشينو بفروشم تا خسارت ماشين شو بدم...لعنت به اين شانس...
- خودتو ناراحت نكن! داداشم زنگ زد، گفت مشتري زانتيا توي نمايشگاه منتظره، پاشو برو تمومش كن. راستي گفت راننده پرايد گفته منم ميآم نمايشگاه، پول خسارت رو همونجا ميگيرم!

سكانس پنجم:
مكالمه تلفني دو دختر دم بخت يكي 31 ساله و ديگري 33 ساله
نازيلا 33 ساله: خب مي گفتي...
بهاره 31 ساله: آره ديگه...بعد بهش گفتم شما براي من ماشين هم ميخرين؟
- خب چي گفت؟
- واي خدا...ديونهام كرد...دلت بسوزه!
- خب حالا بگو!
- گفت همين پرايدي كه دارم رو به نامت مي زنم.
- خوش به حالت. البته اون پسره كه گفتم گير داده هرچي ميگم ميخوام ادامه تحصيل بدم، ول كن نيست...
- خب؟
- فكر ميكني شغلش چيه؟
- نميدونم.
- فوق ليسانس مكانيك داره و تو كار خريد و فروش پرايده.
- او...له له! شاماهي گرفتي ناقلا!
- البته من ميخوام ادامه تحصيل بدمها...راستي تو هم مراقب باش، سروناز رو كه يادت هست، داماد تو زرد از آب در اومد كلا همه چي بهم خورد.
- وا...چرا آخه؟ اون كه مي گفت پسره حرف نداره.
- گور به گور شده گفته بود دو تا پرايد داره، يكي سفيد، يكي آلبالويي...معلوم شد دروغ گفته. مزدا تيري داشته.
- مرده شور شو ببرن. اين پسرا همهشون حقه بازن.
- آره عزيزم. تو مراقب باش. بفرست دم خونه و محله و محل كارش تحقيق كنن، دروغگو در نياد...


سكانس ششم:
- اقدس خانوم جون كجا ميري حالا؟ اتفاقي نيافتاده كه...
- اتفاقي نيافتاده، نديدي با چه فيس و افادهاي سوئيچ پرايدشو ميچرخوند...ما كه نديد بديد نيستيم، اونوقت كه هيچكي هيچي نداشته، شوهر من برام قطار قطار النگو ميخريد. زير پامم زانتيا بود. حالا بعضيا تقي به توقي خورده، به سايهشون ميگن، دنبالم نيا بو ميدي!
- اقدس خانوم جون، قربونتون برم، حالا شما كوتاه بياين. سفره انداختم...
(صدايي كشدار از آنسوي مجلس خانمها): به كوري چشم بعضيا، دو تا پرايد هم ثبت نام كردم! 
- اووووووف (صداي حسرت خانم هاي حاضر در جلسه)
شهين خانم: گردنشو نگا كن...حواله خريد پرايد دنده اتومات! 
مهين خانم: خدا شانس بده، تا ديروز ماست بندي داشتن حالا كرور كرور پول رو پول مي ذارن و پرايد روي پرايد...
شهين خانم: تازه اينكه چيزي نيست، شنيدم همه طلاهاشو فروخته، تخمه آفتابگردون خريدن...






برای حمایت از ما و کسب درآمد کلیک کنید

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 417
|
امتیاز مطلب : 150
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 


برای حمایت از ما و کسب درآمد کلیک کنید

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 391
|
امتیاز مطلب : 159
|
تعداد امتیازدهندگان : 33
|
مجموع امتیاز : 33
تاریخ انتشار : سه شنبه 21 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 





 


برای حمایت از ما و کسب درآمد کلیک کنید

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 438
|
امتیاز مطلب : 149
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : سه شنبه 9 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 

تو این دو روز زندگی ، شبیه من فراوونه
یه لحظه چشماتو ببند ، گذشتن از من آسونه


♥♥♥♥♥♥♥♥♥پیامک خیانت و نامردی♥♥♥♥♥♥♥♥♥
این تو نیستی که مرا از یاد برده ای
این منم که به یادم اجازه نمیدهم حتی از نزدیکی ذهن تو عبور کند
صحبت از فراموشی نیست ، صحبت از لیاقت است !!!


♥♥♥♥♥♥♥♥♥پیامک خیانت و نامردی♥♥♥♥♥♥♥♥♥
همیشه درد از دیگران است
گاهی از نبودنشان
گاه از بودنشان


♥♥♥♥♥♥♥♥♥پیامک خیانت و نامردی♥♥♥♥♥♥♥♥♥
در خیالم پشت سرت آب ریختم نه برای اینکه برگردی ، تا پاک شود هرچه رد پای توست از زندگی


♥♥♥♥♥♥♥♥♥پیامک خیانت و نامردی♥♥♥♥♥♥♥♥♥
جالب است که انسانها دو چشم دارند ولی با یک چشم به دیگران می نگرند
و جالب تر اینکه انسانها یک چهره دارند اما دورویی می کنند


♥♥♥♥♥♥♥♥♥پیامک خیانت و نامردی♥♥♥♥♥♥♥♥♥
نمیتونم ببخشمت ، دور شو برو نبینمت
تیکه ای بودی از دلم ، گندیدی و بریدمت


♥♥♥♥♥♥♥♥♥پیامک خیانت و نامردی♥♥♥♥♥♥♥♥♥
این که هر بار سرت با یکی گرم باشد دلیل بر ارزشت نیست
آنقدر بی ارزشی که خیلی ها اندازه تو هستند


♥♥♥♥♥♥♥♥♥پیامک خیانت و نامردی♥♥♥♥♥♥♥♥♥
در آغوش خودم هستم
من خودم را در آغوش گرفته ام ! نه چندان با لطافت و نه چندان با محبت
اما وفادارِ وفادار


♥♥♥♥♥♥♥♥♥پیامک خیانت و نامردی♥♥♥♥♥♥♥♥♥
چه قدر تلخ شده ای !!!
آنقدر که حتی وقتی صدایت را می شنوم احساس می کنم دیگر دلم برایت نمی لرزد
درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند ، نه هم قد تصورات تو


♥♥♥♥♥♥♥♥♥پیامک خیانت و نامردی♥♥♥♥♥♥♥♥♥
من ، تو : ما
یادت هست ؟
ولی تمام شد
حالا چی ؟ تو ، او : شما
من هم به سلامت


♥♥♥♥♥♥♥♥♥پیامک خیانت و نامردی♥♥♥♥♥♥♥♥♥
فکر می کردم تو همدردی ، اما نه ! تو هم دردی


♥♥♥♥♥♥♥♥♥پیامک خیانت و نامردی♥♥♥♥♥♥♥♥♥
خدایا
در انجماد نگاه های سرد این مردم ، دلم برای جهنمت تنگ شده است !

♥♥♥♥♥♥♥♥♥پیامک خیانت و نامردی♥♥♥♥♥♥♥♥♥

هرگز نگو که دوست داری ، اگر حقیقتاً بدان اهمیت نمی دهی
درباره احساست سخن نگو ، اگر واقعا وجود ندارد
هرگز دستی را نگیر وقتی قصد شکستن قلبش را داری
هرگز نگو برای همیشه وقتی می دانی که جدا می شوی
هرگز به چشمانی نگاه نکن وقتی قصد دروغ گفتن داری
هرگز سلامی نده وقتی می دانی که خداحافظی در پیش است
قلبی را قفل نکن وقتی کلیدش را نداری
به کسی نگو که تنها اوست وقتی در فکرت به او خیانت میکنی

برای حمایت از ما و کسب درآمد کلیک کنید

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 383
|
امتیاز مطلب : 146
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
تاریخ انتشار : سه شنبه 9 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 

چیکار کنم؟بگم بگم؟

ای که زدی زیرآبمو به جای من مدیر شدی
نیروی تحت امر من! موش بودی حالا شیر شدی؟!!


بزدل پاچه خار من!چی شد یهو دلیر شدی؟
بگم چهجور مدیر شدیای بیسواد بیجنم؟!
همه میگن: بگو بگو! چی کار کنم؟ بگم؟ بگم؟ 


میخوای منو افشا کنی؟نامه بدی علیه من؟
!لب وا کنم لبوت کنم؟ دشمن خونی وطن!

از فامیلای طاغوتیت شروع کنم عجالتا؟
بگم عموت همسایه بود با «اسدالله علم»؟

همه میگن: بگو بگو! چی کار کنم؟ بگم؟ بگم؟
 

 





قصه عقدت رو بگم یا قصه جداییتو؟
دربیارم رو بکنم تخلفات داییتو؟


افشا کنم تجدیدای سوم ابتداییتو؟دکتر قلابی!
حالا، به جای بنده دادی لم!

همه میگن: بگو بگو! چی کار کنم؟ بگم؟ بگم؟ 


«اول آشناییمون یادم میاد، یادم میاد!
گفتی به من دوسم داری خیلی زیاد، خیلی زیاد!» 
اما حالا صب تا غروب میکنی از من انتقادبگم
کیا علیه من دادن به دست تو قلم؟

همه میگن: بگو بگو! چی کار کنم؟ بگم؟ بگم؟ 




حالا توی مصاحبه هی ایراد از من میگیری؟
از هیات مدیرهها بگم ماهی چن میگیری؟


بگم دور از چشم عیال چه جور میری زن میگیری؟
یه آدرسی رو رو کنم، سه سوت بریزمت به هم؟
همه میگن: بگو بگو! چی کار کنم؟ بگم؟ بگم؟ 




بگم داییت تو زیرزمین چهچیزی انبار میکنه؟
بگم عموی مادرت چیکار تو بازار میکنه؟


بگم داداشِ وسطیت شبا کجا کار میکنه؟
خب نظر خودت چیه؟ بگم آقای محترم؟!


همه میگن: بگو بگو! چی کار کنم؟ بگم؟ بگم؟ 
فساد مالی تو رو با رقم و عدد میگم
من اگه حرفی میزنم، با مدرک و سند میگم


مو لای درزش نمیره با فیلم مستند میگم
عالم و آدم میدونن در نمیارم از خودم! 
همه میگن: بگو بگو! چی کار کنم؟ بگم؟ بگم؟



 


برای حمایت از ما و کسب درآمد کلیک کنید

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 381
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 6 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 


برای حمایت از ما و کسب درآمد کلیک کنید

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 630
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 5 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 زمان آشنایی : مرد رویا هام.
زمان نامزدی: عشقم.
زمان ازدواج: هم نفسم.
بعد از 1 ماه: جان دلم.
بعد از 2 ماه: سایه سرم.
بعد از 3 ماه: شوهرم.
بعد از 1 سال: آقا بالا سر.
بعد از 2 سال: بخور بخواب.
بعد از 3 سال: نره غول!
بعد از 4 سال: لندهور!!
بعد از 5 سال: مرتیكه نفهم بی شعور ...!!
مفت خور نمك به حروم بی چشم و رو...!!!


برای حمایت از ما و کسب درآمد کلیک کنید

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 605
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 4 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 


برای حمایت از ما و کسب درآمد کلیک کنید

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 615
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 3 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 آدمی صبح میشود بیدار


بعد صبحانه میرود سر کار


خوش به حالش که کار و نان دارد


کار و نان هست این زمان بسیار


مثل بسیار چیزهای دگر


مثلا گوجه و هویج و خیار


چه خیاری کشیده و قلمی


هیکلش چون جوان ورزشکار


عضلانی و صاف و بی چربی


شکمش گنده نیست مثل انار



نیست مثل هویج مخروطی


اولش راحت، آخرش دشوار


این خیار است و بی اصالت نیست


مثل گوجه فرنگی گلدار


اصل گوجه فرنگی از غرب است


یعنی از سرزمین استکبار


این خیار است و گل به سر دارد


بشتابید این ور بازار



مژده مژده! بزک نمیر آمد


کمبوزه با خیار فصل بهار


چه خیاری عجب خوشایند است


مثل لبخند مجری اخبار


چه خیاری که شور زندگی است


چون نمودار و وعده و آمار


شور جان در خیار شور ببین


پای تا سر تمام شور و شعار



این خیار است، صاف و ساده و رک


نیست در کار پچ پچ و اسرار


تلفن، گفت و گو، بده بستان


دوربین مخفی و کلیپ و نوار


اختلاس و تبانی و رشوه


بازی سکۀ طلا و دلار

این خیار اهل دود و منقل نیست


هیچ دودی نه پیپ نه سیگار


هر که از دود میکند دوری


سالم است و نمیشود بیمار


این خیار است سبز و سرزنده


پس بگوییم زنده باد خیار


برای حمایت از ما و کسب درآمد کلیک کنید

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 689
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 2 اسفند 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط :

 

روزی غضنفر برای کار و امرار معاش قصد سفر به آلمان میکنه و

همسرش و نوزده بچه قد و نیم قد رو رها کنه

خلاصه

همسرغضنفر گفت :حال ما چه طور از احوال تو با خبر بشیم؟؟؟؟

غضنفر گفت: من برای تو نامه مینویسم.... 

همسرش گفت: ولی نه تو نوشتن بلدی و نه من خوندن !!!!!!!!!!!!!!!!!

غضنفر گفت من برای تو نقاشی میکنم ... تو که بلدی نقاشی های منو بخونی مگه نه ؟؟؟؟؟؟

خلاصه

غضنفر به سفر رفت و بعد از دو ماه این نامه به دست زنش رسید ..

این شما و این هم نامه ببینید چیزی میفهمید!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟

+
+
+
+
+
+
شما چیزی فهمیدید !!!!!!!من که نفهمیدم

این نامه رو فقط همسر غضنفر میفهمه چی نوشته شده 

+
+


حال ترجمه از زبان همسرش

خط اول :حالت چه طوره زن ؟ 

خط دوم :بچه ها چه طورن ؟ 

خط سوم : مادرت چه طوره ؟ 

خط چهارم :شنیدم سر و گوش ت می جنبه!!! 

خط پنجم : فقط برگردم خونه.... 

خط ششم : می کشمت 

خط هفتم :غضنفر از آلمان... 

+

+

+

+

+

ها ها ها ها خوش تون اومد


برای حمایت از ما و کسب درآمد کلیک کنید

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 392
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 اسفند 1391 | نظرات ()